شعر . . . مادر

شد صفحه روزگار تیره
تا دفتر من گشود مادر


از هستی من، نشانه ای نیست
خود بودن من چه بود، مادر


ناموخت مرا زمانه درسی
رندانه ام آزمود، مادر


من در یتیم و گردش چرخ
از دست توام ربود مادر


در دامن روزگارم افکند
از دامن خود چه زود مادر


حالیست مرا که گفتی نیست
گریم همه رود رود مادر


هر روز سپهر سفله داغی
بر داغ دلم فزود مادر


از اختر من شدست گویی
دریای فلک کبود مادر


این ابر منم کز آتش دل
بر چرخ شدم چو دود، مادر


با من همه بخت در ستیزاست
من خاستم، او غنود، مادر


ابریشم بخت من تهی گشت
یکباره ز تار و پود، مادر


این کودک درد آشنا را
ایکاش نزاده بود، مادر


شعریست که در غم تو، فرزند
با خون جگر سرود مادر

شعر عاشقانه

بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است

آنچنان می فِشُرد فاصله، راه نفسم
که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است

رفتنت نقطۀ پایان خوشی هایم بود
دلم از هرچه و هر کس که بگویی سیر است

سایه ای مانده ز من بی تو که در آیِنه هم
طرح خاکستری‌اش گنگ‌ترین تصویر است

خواب دیدم که برایم غزلی می‌خواندی
دوستم داری و این خوب‌ترین تعبیر است

کاش می‌بودی و با چشم خودت می‌دیدی
که چگونه نفسم با غم تو درگیر است

تارهای نفسم را به زمان می‌بافم
که تو شاید برسی، حیف که بی تاثیر است...

شعر نو

به حرمت نان و نمکى که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است 
و طاقتت کوتاه !
نمک را بگذار برای من !
میخواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند !

"شمس لنگرودی"

شعر تنهایی میلاد جانمحمدی

سلام به همه دوستای خوبم

امروز شعر جدیدمو نوشتم

امید وارم خوشتون بیاد منتظر انتقاد و پیشنهاداتونم



تباهی

بی سرو سامان شده ام

گرد بیابان شده ام

تو رفته ای از بره من

بی کس و عصیان شده ام

با دست مرا نشان دهند

بس که پریشان شده ام

حال خوشی نیست مرا

ببین تباه شده ام

به رسم عشق و عاشقی

ببین فنا شده ام


شاعر : میلاد جانمحمدی

شعر عاشقانه

کنعان


مگر تو یوسف پاک بودی ؟

که من یعقوب صبور باشم

نه نازنین هرگز !!!

من یعقوب نیستم

که رفتنت را چهل سال عذا بگیرم

تو هم عزیز مصر که هیچ عزیز اوهم نیستی

حالا

این تو

این ذلیخا

این هم مصر

اما راهی به سوی کنعان دیگر نخواهی داشت

شاعر : محمد کامرانیان

شعر عاشقانه / شعر نو

باغ پژمرده


هوای باغ در بهار

گرفت و مرد زندگی

شقایقی که گل نکرد

در این باغ بندگی

سراسر کنار باغ

گل و شکوفه در چمن

خزان فقط باغ شد

کنار یاس و یاسمن

امید من به باغ بود

امید من بهار بود

درون باغ من کلاغ

به جای بلبل قشنگ

به فکر می روم چنان

چه کرد باغ من خزان

همین غرور بی سبب

گناه و لذتی به باغ

پیاله های پر شراب

و شعله شعله حرام

کند خزان کند خزان

تمام سبزی چمن

تمام باغ یاسمن

تمام من تمام من

شاعر : ابولفظل منصوری


شعر نو . شعر عاشقانه زیبا

سلام به همگی دوستای خوبم امید وارم حال همگی خوب باشه و موفق باشین

....

رها


رها

همچو پرنده ای در باد

می چرخم در هوایت

شاید

باز هم

به تیر نگاهت دچار شوم

شاید

شاعر : فرهاد خیاط پور باغبان

او که رفت بایدمیرفت.

سلام به همه دوستای خوبم امید وارم حال همگی خوب باشه

لطفا تو نظرات بگین چه شعری دوست دارین تا بیشتر تو وب بذارم



شیارهای لاجوردی ذهن

ودهکده ی کلبه های جنگلی.

براده  های زنگ زده ی خواب من درحنجره ی واژگون کاغذ.

رویای جنگل.

پل شیشه ای کودکانه به بلوغ ارغوانی پنجره.

ظهورچشمهای نیلی خدادرآمیزش آسمان ودریا.

حس شعری مبهم.

شاعری که شعرهایش درمن آبستن شد.

اوکه رفت بایدمیرفت.

آن که رفت پیش خدامقدس رفت.

آن که رفت سوی عشق تازه تربیهوده رفت.

لایق نبود.

آن که دل بست به دریای چشمهای من دل به سراب بست

وچه تشنه.

آن که رودخانه ی قلبم رافهمیددریایی شد.

شبهای آغشته به الکل.

آرامبخش.

مخدر.

اوکه رفت بایدمیرفت.

هرچندبیهوده.

هرچندهرز.

بایدمیرفت.


او که رفت بایدمیرفت.نوشته شده توسط امین آزاد


اخم می کنم شعر نو

اخم می کنم
تا ببینی جدی شدم.
چرا اینگونه سراغم می آیی؟
من به تمنای گریه ات نیست،
که تا سال ها،
تا قرن ها،
تا پایان تلخی،
زیر این خاک سرد،
قصد خفتن کرده ام.
معرفتی مانده اگر
یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته،
برای من،
لبخند بزن ،لبخند !!

شعر عاشقانه هستی ام در پایه آن سر مست رفت

هستی ام در پایه آن سر مست رفت

آه ای ابر بهاری مویه کن

روح تبدار مرا پاشویه کن


این گران باری که بر دل می برم

هم تو می دانی چه مشکل می بریم


هستی ام در پای آن سرمست رفت

آه ای یاران دلم از دست رفت


انتهای هرچه رسوایی منم

عاشق شب های تنهایی منم


بارهابا لاله صحبت کرده ام

بارها با ماه خلوت کرده ام

شعر کامل در ادامه مطلب

ادامه نوشته

سوگند میخورم&شعر عاشقانه

به عشق پاک تو  سوگند می خورم  آری

که بی تو می گذرد لحظه ها به دشواری

چقدر خسته و بی روح و  زرد می گذرند

به پیش چشم  من  این  روزهای تکراری

ببین چگونه  زمین گیر  گشته ام  بی تو

ز بس می وزد   از   هر   طرف  گرفتاری

اسیر   تیره   شب  بی پناهی  و  دردم

بدون   تو   منم   و   این  کویر   بیزار ی

بیا   مرا   به    نسیم   تبسمی   دریاب

تویی  که  از  گل  و عطر بهار سرشاری

تمام  باغ  دلم  پر  شکوفه  خواهد  شد

اگر   که   سبز   نگاهت  مرا  کند  یاری

تو شاه بیت  غزلهای  ناب  من  هستی

و  صادقانه   بگویم  قسم  به  چشمانت

هنوز  هم   به   امید  تو   زنده ام   اری

شعر نو - ساده ام

آنچنان ساده ام
 که گنجشکها هم مي توانند
 در جيب هايم لانه کنند
 با پروانه اي سال ها دوست مي شوم
 براي پاي مورچه ام که به گل مي ماند
 هاي هاي گريه مي کنم
 در دور و دراز باور خود
 کودک مي مانم
 هميشه
 حالا
 چقدر با من رو راستي
 از اينجا تا کجاي دنيا براي تو بدوم
 و يا با کدام شاخه ي خيانت
 خودم را حلق آويز کنم
 روزي وقتي که ديگر من نيستم
 نمي خواهم
 در پيدا و پنهان
 تلخ بخندي
 ويا به خنده بگويي که من
 واقعا ساده بوده ام
 حتي
 در پيله ي تصور و تصوير ...

شعر عاشقانه شعر عاشقی و عاشقانه


در دو چشمش گناه می خندید

بر رخش نور ماه می خندید

در گذرگاه آن لبان خموش

شعله یی بی پناه می خندید

شرمنک و پر از نیازی گنگ

با نگاهی که رنگ مستی داشت

در دو چشمش نگاه کردم و گفت

باید از عشق حاصلی برداشت

سایه یی روی سایه یی خم شد

در نهانگاه رازپرور شب

نفسی روی گونه یی لغزید

بوسه یی شعله زد میان دو لب

ادامه نوشته

متن ترانه . حالیته . خواننده پویان



متن ترانه . حالیته . خواننده پویان

گل غصه کی فرستاده برام

کی به تو گفته به این خونه برو

دیگه دل از همه سرده حالیته

میدونم بر نمی گرده حالیته

مگه تنها شده باز

مگه رسوا شده باز

مگه پروانه میخواد

دل دیوانه میخواد

دیگه دل از همه سرده حالیته

میدونم بر نمی گرده حالیته

گل قاصد بده پیغام مرا

که نبر بهر خدا نام مرا

بگو بیزارم از اون مهر و وفا

که سراپا همه بود رنگ و ریا

دیگه دل از همه سرده حالیته

میدونم بر نمی گرده حالیته

گل غصه بده پیغام مرا

که مبر بهر خدا نام مرا

بگو بیزارم از اون مهر و وفا

که سراپا همه بود رنگ و ریا

دیگه دل از همه سرده حالیته

میدونم بر نمی گرده حالیته

دیگه دل از همه سرده حالیته

میدونم بر نمی گرده حالیته


شعر عاشقانه بابك جهانبخش تيك تيك ساعت شعر عاشقونه شاعرانه ترين هاي ايران

سلام خسته نباشين دوستاي گلم امروز متن شعر تيك تيك ساعت از بابك رو براتون ميزارم

متن كامل در ادامه مطلب

اگه دوست داشتين مي تونيد شعراتون برام بزاريد تو نظرات

تو وب به اسم خودتون مي زارم 



 

یه نگاه تب دار مونده توی ذهنم

عاشق شدم انگار آروم آروم کم کم

چشمای قشنگت همش روبه رومه

اگه باشی با من همه چی تمومه

تیک و تیک ساعت رو دیوار خونه

میگه وقت عاشق شدنه دیونه

دلو بزن به دریا انقد نگو فردا

آخه خیلی دیره دیر برسی میره


متن كامل شعر در ادامه مطلب


ادامه نوشته

شعر عاشقانه اشعار كوتاه عاشقانه عشق

سلام ممنون از نظرای قشنگتون 



اینم شعر ارسالی از یکی از دوستای خوبمون



خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان

بایدازجان گذردهرکه شودعاشقشان

روزاول که خداساخت سرشت وگلشان

سنگی اندرگلشان بود همان شددلشان



عشق عاشقانه - يادت مياد ؟ شعر عاشقونه

سلام  به همه خوب هستيد

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

يادت مياد چي شد كه من بك دفعه عاشقت شدم

بدون اينكه بزاري سوار قابقت شدم

 

يادت مياد نگات پر از شكايت فاصله بود

اما به جاش نگاه من صبور پر حوصله بود

 

يادت مياد وقتي بهت گفتم چقدر دوست دارم

گفتي ببين من فرصت اين قصه هارو ندارم

 

يادت مياد با اين جواب خسته شدم از زندگي

تو رفتي من موندم و ياد دريا غرق تشنگي

 

يادت مياد كه عمر من وقف تو و پنجره بود

۳روز چشش افتاده بمن اين بهترين خاطره بود

 

يادت مياد مردم ما رو به هم ديگه نشون دادن

جز ما تموم عاشقا از چشم مجنون افتادن

شعر تبریک سال نو

دلت شاد لبت خندان بماند

                         برایت عمر جاویدان بماند

خدا را میدهم سوگند بر عشق

                         هر آنخواهی برایت بماند

بپایت ثروتی افزون بریزد

                که چشم دشمنت حیران بماند

تنت سالم سرایت سبزه باشد

                       برایت زندگی آسان بماند

تمام فصل سالت عید باشد

                      چراغ خانه ات تابان باشد

کلبه یه عشق عاشقانه شعر عاشقونه اشعار عاشقونه متن عاشقانه اشعار كوتاه عاشقانه

عاشق نشودی ای عاشقان
 
 
عاشق مشوید اگر توانید

تا در غم عاشقی نمانید

این عشق به اختیار نبود

دانم که همین قدر بدانید

هرگز مبرید نام عاشق

تا دفتر عشق بر نخوانید

آب رخ عاشقان مریزید

تا آب ز چشم خود نرانید

معشوقه وفا به کس نجوید

هر چند ز دیده خون چکانید

اینست رضای او که اکنون

بر روی زمین یکی نمانید

اینست سخن که گفته آمد

گر نیست درست بر مخوانید

بسیار جفا کشید آخر

او را به مراد او رسانید

اینست نصیحت سنایی

عاشق مشوید اگر توانید

عشق خدایی شعر عاشقونه اشعار عاشقانه شعر كوتاه عاشقانه زيبا

 

پنجره هاي قلبت رو وا بکن


روشني صبحـو تماشا بکن


گلايه ها رو خط بزن عزيزم


اگه بدم تو اون حاشـا بکن


        *******


مدادو ور دار و يــه دريــا بکش


عکس چشامو با يه رويا بکش


بال نسيـــم روي ابـــرها بکش


يه حس خوبو واسه فردا بکش


        *******


محبتـــو با رنگ آبـــــي بـــکش


يه کـــوچه با گــل اقاقي بکش


با حس پاکت تــوي دفتر عشق


يه نقشي از عشق خدايي بکش


        *******

اشعار کوتاه اس ام اس عاشقانه متن عاشقانه شعر كوتاه عاشقانه

سلام به همه دوستای خوبم خسته نباشید

برا همتون آرزوی موفقیت دارم با نظراتتون منو خوشحال کنید

شعرای خودتونو برام بفرستید تا تو وب استفاده کنم و با اسم خودتون درج کنم



در نگاه ات همه ی مهربانی هاست:

قاصدی که زندگی را خبر می دهد.

و در سکوت ات همه ی صداها:

فریادی که بودن را تجربه می کند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود

و انسان با نخستین درد.

در من زندانی ستمگری بود

که به آواز زنجیرش خو نمی کرد-

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو که ای؟ سرو آزاده ی من

نور چشم خدا داده من

چشم تو، جام من، باده ی من

تو امیدم، توانم، بقایم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سالها دل بمهر تو بستم

پشت خود را ز غمها شکستم

نیمه شبها براهت نشستم

تا شود از تو روشن سرایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چون روی بامدادان ز پیشم

غمزده، خسته جان، دلپریشم

بی خبر از دل و جان خویشم

همدم غم، اسیر بلایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تا که شب سوی من باز گردی

بادل خسته همراز گردی

همدم جان ناساز گردی

بر فلک هست، دست دعایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من ز دنیا، تو را برگزیدم

رنج بی حد بپایت کشیدم

تا شود سبز، باغ امیدم ـ

جان ز تن رفت و نیرو ز پایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی بی تو، شوری ندارد

بی تو جانم سروری ندارد

چشم من بی تو نوری ندارد

ای جمال تو نور و ضیایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یادم آید یکی نیمه شب بود

در تن و جان تو سوز تب بود

جان من زین مصیبت بلب بود

شاهدم گریه ها یهایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بی خبر بودی از زاری من

غافل از رنج بیداری من

فارغ از درد و غمخواری من

و آنهمه ندبه و ناله هایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بودی آن عهدها خاکبیزان

میخرامیدی افتان و خیزان

من بدنبال تو اشکریزان

تا که در پای تو سر بسایم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بود آن روزگاران، شبانم

نرگسی مست تر از شرابم

سیمگون سینه، چون ماهتابم

رفت از کف جمال و صفایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بلبل من! نوای تو خواهم

عمر را در هوای تو خواهم

زندگی را برای تو خواهم

تو بپائی اگر من نپایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *




Love قلب


به نام آفريدگار هستي         ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدمخونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدونبه پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدماونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودبد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدبراي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتحالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدتــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوبـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدمغــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتبازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدماز تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــماز دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمچــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودمچــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيمدوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنفردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهچه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــوآخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشهدسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزهبزن تير خــــــــــــــــــلاص روازاون كه عاشقــــت بودبشنواين التماسرو   دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌       نظر بدين

شعر عاشقانه


در روزهای آینده مطالب جالبتری براتون دارم . لطفا نظر یادت نره . با تشکر - میلاد

عشق مثل آب میمونه که میتونی تو دستت قایمش کنی

یه روز دستترو باز میکنی می بینی نیست

قطره قطره چکیده بی آنکه بفهمی اما دستت پر از خاطره است

----------------------------------------------------------


 

شعر كوتاه عاشقانه اشعار كوتاه عاشقونه شعر عاشقونه کوتاه اس ام اس عاشقانه کوتاه عشق

تقدیم دوستان گرامی

گفتمش: دل مي‏خري؟! پرسيد چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده کرد

 و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روي

 خاک افتاده بود جاي پايش روي دل جا مانده بود

....................................

در جواني غصه خوردم هيچ کس يادم نکرد
در قفس ماندم ولي صياد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگي سيرم کرد
آرزوي مرگ کردم مرگ هم يادم نکرد

........

شعرعاشقانه شعرکوتاه عاشقانه اشعار کوتاه عاشقانه