شعر عاشقانه
آرزوی موفقیت دارم
کاربر خوبمون که نوشته بود چرا شعرشو
نذاشتم تو وب فقط میتونم بگم شرمندشم
نظرشم تایید کردم
امروز براتون یه شعر جالب میذارم تو وب که
مطمعانم خوشتون میاد
برعکس
شیشه دنبال سنگ افتاده است
ریشه دنبال خدنگ افتاده است
رفته از خان اما نخورد به هدف
فشنگ دنبال تفنگ افتاده است
گربه از ترس ماهی رفته بالای درخت
موش دنبال نهنگ افتاده است
احتمالا از شیر می افتد شلنگ
اینبار از شیر شلنگ افتاده است
میخ افتاده بر جان چکش
بیل هم روی کلنگ افتاده است
بس که افتادنی شد استاده ها زیر!
عشق هم از آب و رنگ افتاده است
این چه بساطیست در میان شاب
ناتشان با سیخ و سنگ افتاده است
از میان دلبران/تنها مرا
گاه گیسویی به چنگ افتاده است
گاه در مرام عشق بازی به میان من و یار
بین ما و رقیبان نزاع و جنگ افتاده است
اتفاقا این دیار مدتیست چند
اتفاقاتی قشنگ افتاده است
شاعر : بهرام قربانپور


