شعر عاشقانه كوتاه
اشعار كوتاه عاشقانه
سلام به دوستاي خوبم براتون يه سري اس ام اس عاشقانه
متن عاشقانه
حاظر كردم اميد وارم خوشتون بياد
خوشحال ميشم نظراتونو بشنوم
اگر اس ام اس جديد خوب دارين برام بفرستيد
بزارم تو وب اگرم خواستين به اسم خودتون مي زارم اس
ام اس هارو
از فراق تو مرا هرنفس صد آه است . از تو غافل نيستم
اي دوست خدا آگاه است
-----------------
بمون بگو چكتر كنم دنيا پر از درد و غمه تموم زندگيم تويي تو هم كه اخمات تو همه
-----------------
چشم مخصوص تماشاست اگر بگزارند تماشاي تو
زيباست اگر بگزارند
به من عاشق مسكين به حقارت منگر دل ما وسعت درياست
اگر بگزارند. . . .
-----------------
دير گاهيست كه تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آئينه ز من با خبر است / كه اسير شب يلدا شده ام
من كه بي تاب شقايق بودم / همدم سردي يخ ها شده ام
كاش چشمان مرا خاك كنند / تا نبينم كه چه تنها شده
ام
----------------
متن عاشقانه . . . .
خيلي سخته كه بغض داشته باشي اما نخواي كسي بفهمه
خيلي سخته كه عزيز ترين كست ازت بخواد فراموشش كني
خيلي سخته كه سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور
خودش جشن بگيري
خيلي سخته كه روز تولدت همه بهت تبريك بگن
به جز اوني
كه فكر مي كني بخاطرش زنده اي
خيلي سخته كه غرورت رو بخاطر يه نفر بشكني بعد بفهمي
دوست نداره
خيلي سخته كه همه چيزت رو بخاطر يه نفر از دست بدي
بعد بگه نمي خوامت
-----------------
قانون عشق يك پسر با يك نگاه از يك دختر خوشش مياد
و عشق از طرف اون شروع ميشه تا جائي كه زندگيش رو
پاي عشقش ميزاره
اما دختر باور نمي كنه چون يك چيز هائي ديده و شنيده
تا دختر مياد پسر رو باور كنه پسر دلسرد و خسته ميشه
ميره با يكي ديگهبعد دختر كه تازه تونسته پسر رو باور
كنه
ميره طزفش اما پسر رو با يكي ديگه ميبينه
اينجاست كه ميگه حدسم درست بود
--------------------
من ز عشق تو وفا مي خواستم در دلت يك ذره جا
ميخواستم
چون غريبي ساده و بي ادعا مثل تو يك آشنا مي خواستم
آمدي اما به وقت رفتنت ماندنت را از خدا مي خواستم
من براي اشك هايم بعد تو قد يك درياچه جا مي خواستم
-------------------
آمدي ديوانه ام كردي و رفتي بي وفا
با غمت هم خانه ام كردي و رفتي بي وفا
مثل شمعي بودي و با ياد خود اي نازنين
تا ابد پروانه ام كردي و رفتي بي وفا
--------------------
با عشق به من . به من خيانت كردي
دل دادم و تو رد امانت كردي
رفتي چه آسوده ز من دل كندي
هر دو قلمت خورد اگر برگردي
------------------
بي تو دلم از نشاط دور است بيا
در آرزوي دمي حضور است بيا
دل خاطره هاي عاشق هامان را
در حال تجسم و مرور است بيا
-------------------------
من و تو از تبار بي كسانيم
در اين غوغا چه كس را كس بدانيم
كسي نشنيد فرياد كمك را
كمك كن تا براي هم بمانيم
-----------------------
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۱ ق.ظ توسط ميلاد
|