ترانه عاشقانه / شعر عاشقانه

سلام به همه دوستای خوبم این شعر عاشقانه رو تقدیم میکنم به همه دوستای گلم

امید ورام خوشتون بیاد منتظر نظرای خوبتون هستم . میلاد



زخمه دل

مهم نبودم واسه تو

جایی نداشتم تو دلت

بازیم دادی با قصه هات

از دل خود میبرمت

 

این زخم سنگین و بگو

چجوری تحمل کنم

می دونی عاشق تو ام

چجوری راحتت کنم

 

میخوام برم از زندگیت

من تورو راحت بذارم

زوری نگی دوست دارم

نگم به تو نیاز دارم

 

یه روزی به حرفای من

می رسی ولی دیر شده

اون روزی که تن منو

میبینی بی زیره گل شده

 

اون روز دیگه اشکای تو

درمون درد من که نیست

گریه نکن دیگه گلم

این دیگه حرف و قصه نیست


شاعر : میلاد جانمحمدی

ترانه عاشقانه شعر عاشقانه

سلام به همه دوستای خوبم امید وارم حال همگی خوب باشه

امشب شعر جدیدمو میذارم تو وب امید وارم خوشتون بیاد و نظر بدین


دل

چی بگم وقتی دیگه حرفی نمونده تو دلم ؟

یک غم بزرگیه این روزا مونده رو دلم

این روزا عشق و دارن تو کوچه ها دار میزنن

واسه دل های شکسته دیگه زار نمیزنن

دیگه غربت واسه من رنگ سیاهی نداره

هرکی گفت که عاشقه به قلب من راه نداره

انقدر دروغ شنیدم راست و باور ندارم

دیگه روی شونه هام هر سری رو نمیذارم

شاعر : میلاد جانمحمدی

شعر عاشقانه

سلام به همه دوستای خوبم امید وارم حال همگی خوب و سلامت باشه

منتظره انتقاد و پیشنهادتون راجع به شعر جدیدم هستم


عشق و غم

چه زود فراموش شدم تو ذهنا خاموش شدم

شدم بده تو قصه راحت فراموش شدم

غصه ها توی قلبم امونمو بریده 

درست میگن که آدم از عشق خیری ندیده

هرچی میگن دروغه باور نکن می شکنی

میگن بهت که عشقم فقط تو تو قلبمی

این روزا بد غرورت زیره پاهات له میشه

از غم عشق و دوری چشمای تو تر میشه

خلاصه که عزیزم از من به تو نصیحت

هرچی دیدی دم نزن نشین تو پای صحبت

بهانه ها جور واجور دروغا ثابت میشن

گل هایی که تو چیدی یکدفعه پرپر میشن

میگفت نفس کشیدن بی تو برام حرومه

میگفت دوست دارم من دوست دارم دیونه

دیدی چه آسون گذشت رفت سراغ دیگری

تورم کنار میذاره ؟ انتخاب آخری ؟

شاعر : میلاد جانمحمدی


شعر نو . شعر عاشقانه زیبا

سلام به همگی دوستای خوبم امید وارم حال همگی خوب باشه و موفق باشین

....

رها


رها

همچو پرنده ای در باد

می چرخم در هوایت

شاید

باز هم

به تیر نگاهت دچار شوم

شاید

شاعر : فرهاد خیاط پور باغبان

شعر عاشقانه ترانه عاشقانه

سلام به همگی امید وارم حال همگی خوب باشه

ببخشید دیر شد یکم

بعد چند وقت با شعر جدید اومدم

امید وارم خوشتون بیاد منتظر انتقاد و پیشنهاد خوبتونم



شبه دلگیر

...

دلم گرفته امشب

ندیدمت کجایی؟

باور نمی کنم من

انقد تو بی وفایی

--

چند سالیه با رویات

شب رو سحر میکنم

چند روزیه که خیلی

از دست تو دلخورم

---

یادش بخیر اوایل

روزای آشنایی

میگفتی عشقم تویی

نبینی بی وفایی

---

اما دیگه این روزا

جات خالیه تو خونه

آره دلم این روزا

داره هزارتا بونه

---

از اون روزای مستی

دارم هزار نشونه

من دیگه رفتم بی تو

دل میگیره بهونه

---

شاعر : میلاد جانمحمدی

شعر عاشقانه

سلام به همه دوستای خوب امید وارم حال همگی خوب باشه

امشب یکی از شعر های جدیدمو میذارم تو وب منتظر انتقاداتونم




شب بارانی

تو یاد کنی یا نکنی باز عزیزی

هرچند گرفتی عشقم رو به بازی

اون گرگ صفت بود تو ندونی

اومد تو شدی دشمن خونی

هر دم به هوایت شعر نوشتم

این خاک منم تورو سرشتم

ای دوست نشو دشمن جونم

من درد کشیدم نگرونم

من چشم نبستم به گناهت

آسون ننشستم سره راحت

تو دگر ندوز به من نگاهت

این عشق نبوده بوده عادت


شاعر : میلاد جانمحمدی

شعر عاشقانه

سلام به همه دوستای خوبم امیدوارم حال همگی خوب باشه

موفق و پیروز باشین این شعر زیبا تقدیم به همگی


معنی لبخند چیست ؟


معنی لبخند چیست ؟

شور سرازیری است

حال پس از گریه است

در پس یک کوه سخت

لذت یک قله است

معنی پیروزی است

در سر این سرنوشت

خنده دوای من است

مرحم زخم دل است

بر سر هر ماجرا

هرچه توانی بخند

داد نزن شاد باش

میگذرد روزگار

شاعر : هوشنگ هوشنگی

شعر عاشقانه نو

شاعر

صبر خود را نشان بده شاعر

واژه را تو جان بده شاعر

لحظه ها با خود تماشاییست

شاهدی را بیان بده شاعر

یک غزل گو به طعم استغنا

تو به هضمش زمان بده شاعر

هر رباعی که می نویسم را

شب چه دادی همان بده شاعر

باتو میگویم ای فلانی گوش

یه قلم نردبان بده شاعر

دو قدم مانده تا طلیعه ی نور

طاقتم را امان بده شاعر

شرفت را قسم دو بیتی گو

که به نقدش اذان بده شاعر

کورم و درد من مداوا کن

عینکی بی امان بده شاعر

زدم آخر به سیم آخر من

اتصالی به آن بده شاعر

سعی کردم نشد به قافیه هیچ

به رحیقت توان بده شاع

شاعر : رضا رحیق

شعر عاشقانه

سلام به همگی دوستای خوبم امروز یه شعر در مورده عید نوروز نوشتم

تقدیم میکنم به همگی امید وارم خوشتون بیاد منتظر نظراتون هستم





سال نو


سالی در راه است

سالی پر برکت

سالی که اگر خواهی

نیست در آن حسرت

برف ها آب شدند

غصه ها از ما دور

یک دل خوش دارم

که شده سنگ صبور

تو در این خانه تکانی بتکان

هر چه از درد حکایت میکرد

بگذار پاک شوی از غم ها

خالی شوی از دوده ی درد


شاعر : میلاد جانمحمدی




شعر عاشقانه

سلام به همگی عید نوروز خیلی نزدیکه عید رو پیشاپیش تبریک میگم

امید وارم سال خوبی داشته باشین . میلاد



بهار آمد

بهار آمد بهار من نیامد

گل آمد گل عذار من نیامد

بر آوردند سر از شاخ گلها

گلی بر شاخسار من نیامد

چراغ لاله روشن شد به صحرا

چراغ شام تار من نیامد

چه پیش آمد درین صحرا که عمری

گذشت و تک سوار من نیامد

همه یاران کنار از غم گرفتند

چرا شادی کنار من نیامد

جهان را انتظار آمد به پایان

به پایان انتظار من نیامد

سر از خواب گران برداشت عالم

سبک رفتار یار من نیامد

به کار دوست طی شد روزگارم

دریغ از من که یار من نیامد

شاعر : ع.مشفق کاشانی

شعر عاشقانه

شعر احساس از سجاد صمیمی

احساس

این احساسی که من دارم

شبیهِ بغضِ چشماته

که هر موقع که نیستی تو

شبیهِ سایه همراته


این احساسی که من دارم

اگرچه خیلی غمگینه

ولی وقتی تو رویامی

به قلبم خیلی می شینه


این احساسی که من دارم

فقط دوست داشتن محضه

دل عاشق به یادت هست

توی هر جا و هر لحظه


این احساسی که من دارم

مرور عشق دیروزه

که بعد از رفتنت بازم

برام انگار مرموزه


این احساسی که من دارم

از احساس تو لبریزه

که این روزای عمر من

برام شبهای پاییزه


این احساسی که من دارم

فقط شوق تورو داره

از اون وقتی که تو رفتی

دو چشمم اشک میباره


شاعر : سجاد صمیمی



جواب زیبای مادر ایرانی به دخترش

سلام به همگی دوستای خوبم امید وارم از شعرای وب خوشتون بیاد

نامزدهای جایزه ادبی پوشکارت که هر ساله به بهترین شعر، داستان و نقد ادبی نشریات ادبی

مستقل تعلق می‌گیرد، توسط سردبیران جراید و از میان کسانی انتخاب می‌شوند

که به عنوان poet The Feature انتخاب و معرفی شده باشند.

از برندگان این جایزه ادبی معتبر در دهه‌های گذشته می‌توان به نام‌هایی

چون ریموند کارور و تیم ا ُبرین اشاره کرد.




 در جواب ِ دخترش که پرسید: چرا مرا به دنیا آوردی؟

زیرا سال‌های جنگ بود
و من نیازمند ِ عشق بودم
برای  چشیدن ِطعم  آرامش.

زیرا بالای سی سال داشتم
و می ترسیدم از پژمردن
پیش از شکفتن و غنچه دادن.

زیرا طلاق واژه ای ست
تنها برای مرد و زن
نه برای مادر و فرزند.
زیرا تو هرگز نمی‌توانی بگویی:
مادر ِ سابق ِ من
حتی وقتی جنازه‌ام را تشییع می کنی.
و هیج چیز، هیچ چیز در این دنیا نمی تواند
میان ِ مادر و فرزند جدایی افکند
نفرت یا مرگ حتی.

و تو بیزاری از من
زیرا تو را به دنیا آورد ه ام
تنها به خاطر ِ ترسم از تنها ماندن
و هرگز مرا نخواهی بخشید
تا  زمانی که خود فرزندی به دنیا آوری
ناتوان از تاب آوردن ِ خاکستر ِ سوزان ِ
رویاهاو آرزوهای دور و درازت

شاعر : فریده حسن زاده

----------------------------

........................................................

دوستای عزیز خوشحال میشم شعرای عاشقانه خودتونو برام بفرستین

تا به اسم خودتون تو وب درج کنم منتظر اشعار زیباتون هستم

سالها رفت و هنوز شعر عاشقونه

سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

شعر عاشقانه شعر های عاشقانه



همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای
همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای
گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای
گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای
صدای آهنگ عشق برایم غم انگیز است ، اما همیشه آن را گوش میکنم
گاهی شنیدن حرفهایت برایم تلخ است ، اما دائم پیش خودم تکرار میکنم
اگر روزی نباشی در کنارم ، برای من همیشه هستی
روزی اگر بروی ، در قلبم همیشه خواهی ماند
اینجا که هستم پر از دلتنگیست، حس نبودنت در کنارم خاطرم را پریشان کرده
اما حس بودنت در قلبم دلتنگی و غم دوری ات را انکار کرده
گاهی وقتی به دوری می اندیشم قلبم میلرزد، نکند که از من سرد شوی، نکند که با کسی دیگر همنشین شوی ، نکند که ما را فراموش کنی و عاشق کسی دیگر شوی…
نباید بیش از این خودم را با این فکرها برنجانم ،عشق خودش پر از درد و رنج است!
خلاصه این را بگویم برایت ، هر زمان که بخواهی میشوم فدایت
اگر تنهایم بگذاری باز هم مینشینم به پایت
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد
همچنان ادامه داشته باشد….

شعر عاشقانه

سلام خسته نباشین یه شعر ارسالی عاشقانه جالب از یکی از دوستای خوبمون به اسم جعفر نوع خواه

میزارم براتون امید وارم خوشتون بیادش.



یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد .

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد .

یادم باشد که روز و روزگار خوش است ،

وتنها دل ما دل نیست .

یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم ،

و از آسمان درسِ پـاک زیستن .

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...

یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند .

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان .

یادم باشد زندگی را دوست دارم .

                                                                          شعر ارسالی توسط :  جعفر نوع خواه

عاشقت بودم یادم میاد شعر عاشقونه عكس عاشقانه شعر زيباي عاشقانه اشعار عاشقانه

تموم خاطراتت یادم میاد

یاد اون روز که دلت میگفت منو میخواد

اگه تو نمونی پیشم دیونه میشم

آخه من چی کار کنم تو بمونی پیشم

فکر تو یه لحظه از سرم نمیره

من میگم میمونی اما دل میگه میره

نزار تا قصه مون این جوری تموم بشه

میدونم تو میری مهرم حروم میشه

بگو حرفت چیه ؛ آخه دردت چیه

تازه اول راهیم ، خداحافظی چیه

می دونستم میری و تنهام میزاری

تو که از حال دلم خبر نداری

می دونستم آخرش این جوری میشه

یکی مون تنها میمونه واسه همیشه

شعر تبریک سال نو

دلت شاد لبت خندان بماند

                         برایت عمر جاویدان بماند

خدا را میدهم سوگند بر عشق

                         هر آنخواهی برایت بماند

بپایت ثروتی افزون بریزد

                که چشم دشمنت حیران بماند

تنت سالم سرایت سبزه باشد

                       برایت زندگی آسان بماند

تمام فصل سالت عید باشد

                      چراغ خانه ات تابان باشد

مطلب کوتاه عاشقانه متن عاشقانه اشعار عاشقونه شعر عاشقونه

يه روز دل تصميم ميگيره سنگ شه تا ديگه عاشق نشه

ميره سنگ ميشه قاطيه سنگا ميشه اونجا هم عاشق يه سنگ ميشه


 -----------------

خنده ادما از دل خوشي نيست گاهي شكستن دل كمتر از ادم كشي نيست

 -----------------

اگر دنيايه ما دنيايه سنگ است بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است

 
-------------------
زندگی یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق

زندگی یعنی لطافت ٬ گم شدن در نرمی عشق

 
----------------------
دارم هوای  گریه ٬ از  شادی  وصالش

شکر  خدای  رحمن  ٬  از  لطف  بی  مثالش

 اشکم زشورو شوق است ٬ دیگرزغصه ام نیست

غم را  کجا  توان  دید ٬ با  دیدن جمالش

 همای خوش سعادت ٬ بر  شانه ام  نشسته

از شکر این پرنده ٬ بوسم من هر دو بالش

 یارم چه هدیه خواهد ٬ جانم که قابلی نیست

قربان  روی ماهش  ٬  قربان  خط  و خالش

 از عشق می نویسم ٬ چون او ز عشق گوید

لطف  است  و مهربانی  ٬  مصداق هر کلامش

 گر خواهشی نماید ٬ با جان و  دل پذیرم

من  تا به آخر  عمر  ٬  جانم  کنم  غلامش

 با  بودن  نگارم ٬ شادم   همیشه  اما

دارم  هوای   گریه  ٬  از  شادی  وصالش

شعر عاشقانه شعر زيباي عاشقانه

ز تو چون گریزم ای جان که توام امید جانی

تو چو خون گرم عشقی که به رگ رگم روانی

وگرم به لب رسد جان غم عشق تو نگویم

تو چو راز سر به مهری همه در دلم نهانی

منم آن زمین غمزا که ز چشم ها فتادم

بتو چون امید بندم که بلند آسمانی

منم آن درخت حرمان که خزان رسیده برآن

تو کنون درین گلستان چو بهار بی خزانی

چه غم ار ستاره من همه در غروب عشق است

که بر آسمان شعرم تو طلوع جاودانی

بجز از غزل چه سازم به تو ای غزال عشقم

بتو جز سرود مهرم بدهم چه ارمغانی!

 ---------------------------------------

 

سخن از بي سخني است
سخني نيست درين عصر سياه
سخني نيست كه نيست!
سخني نيست

سخنان رابط گوشند و دهن
جيوه در گوش همه ريخته اند
هيچكس نيست درين جنگل زرد
سبزه اي نيست درين كوچه كر
مرده ها بر سرگور خود شان مي رقصند

واي بر من!
تو نميداني من،
تا چه حد از همه نفرت دارم!
چون كه من
اين من تا اين حد كور،

سالها،...
سالها دوستشان داشته ام!

شعر کوتاه و عاشقانه

 
من به درماندگي صخره و سنگ
 من به آوارگي ابر ونسيم
 من به سرگشتگي ‌آهوي دشت
من به تنهايي خود مي مانم
من در اين شب كه بلند است به اندازه حسرت زدگي
 گيسوان تو به يادم مي آيد
من در اين شب كه بلند است به اندازه حسرت زدگي
 شعر چشمان تو را مي خوانم
 چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترين راز وجود
برگ بيد است كه با زمزمه جاري باد
تن به وارستن عمر ابدي مي سپرد
 تو تماشا كن
 كه بهار ديگر
پاورچين پاورچين
 از دل تاريكي مي گذر
و تو در خوابي
 و پرستوها خوابند
و تو مي انديشي
به بهار ديگر
و به ياري ديگر
نه بهاري
 و نه ياري ديگر
حيف
 اما من و تو
دور از هم مي پوسيم
 غمم از وحشت پوسيدن نيست
غمم از زيستن بي تو دراين لحظه پر دلهره است
 ديگر از من تا خاك شدن راهي نيست
 از سر اين بام
اين صحرا اين دريا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو اين غم شيرين را
 با خود خواهم برد

=====================
نیرنگ بود رویا بود

 

دشمن ما بین ما بود ازما بود

 

تو این بازی تنهایی نصیب من از ما بود

------------------------------------------

خواب و از چشام بگیر مثل همیشه

بگو عمر عاشقی تموم نمی شه

منو با خودت ببر هر جا دلت خواست

چیزی از دنیا نمی خوام این آخریشه

نظر بدین  

 

 

پیامک عاشقانه شعر عاشقانه

 نمي دونم چرا ما انسان ها عادت داريم آبي وسيع آسمان را رها كنيم و جذب آبي كوچك چشماني شويم

كه عمقي ندارد با اينكه مي دانيم روزي بسته خواهد شد اما آسمان مي بسته  خواهد شد

----------------------------

برات يه هديه دارم ##**#####**# # اين يه سيم خار داره. بپيچ دورت تا كسي دستش به گل من نرسه

.....................

خوردن شيريني خيلي راحته . خواندن داستان هايه شيرين خيلي راحته اما پيدا كردن يه دوست شيرين خيلي سخته راستشو بگو چجوري منو پيدا كردي؟

 / / / / / / / / / / / / / / / / /

در پي کاهش جمعيت پسران نسبت به دختران: درخيابان : دختر:جـــــــــووون! جيگرتــــــــــــــــو! پسر: ايييييييييييش! گمشو! دختر: شماره بدم زنگ مي‌زني؟! پسر: واه واه ! مگه خودت برادر و پدر نداري! واسه چي مزاحم پسر مردم مي‌شي

.......................

چند تا دوسم داري؟ هميشه وقتي يكي ازم مي پرسيد چند تا دوسم داري يه عدد بزرگ مي گفتم

ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري گفتم يكي !!! مي دوني چرا چون قوي ترين و بزرگترين

عدديه مه ميشنا سمش دقت كردي قشنگترين و عزيز ترين چيزايه دنبا هميشه يه دونن

ماه يكيه خورشيد يكيه زمين يكيه خدا يكيه مادر يكيه پدر يكيه تو هم يكي هستي وسعت عشق من به تو هم يكيه پس اسنو از الان تا هميشه بدون كه يكي دوست دارم

............

چقدر سخت است منتظر كسي باشي كه هيچ وقت فكر آمدنت نباشد

....

سكوتم را به باران گريه كردم تمام زندگي ر گريه كردم نبودي در فراغ شانه هايت به هر خاكي رسيدم گريه كردم

...........

 

زندگی را دوست دارم به شرطه آنکه :


ز: آن زندان نباشد!


ن: آن ندمت نباشد


د: آن درماندگی نباشد


گ: آن گورستن نباشد


ی: آن یاس نباشد

............................

 

بعضي فکر مي کنند منصفانه نيست که
.خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است
.بعضي ديگر خدا را ستايش مي کنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته است

--------------------------------------------------
 

شعر عاشقانه - داستان عاشقانه -

به نام خدا

 

...................

وقتي كه ديگر نبود

من به بودنش نيازمند شدم

                                                                 

وقتي كه ديگر رفت

من به انتظار آمدنش نشستم

 

وقتي كه ديگر نميتوانست مرا دوست بدارد

من او را دوست داشتم

 

وقتي كه او تمام كرد

من شروع كردم ........

وقتي او تمام شد......من آغاز شدم

 

و چه سخت است تنها متولد شدن

مثل تنها زندگي كردن است

مثل تنها مردن

......

دل بيا بريم

از عشق ديگه نگيم

درد عشقي كه كشيديم

جز خدا به كسي نگيم

..............

 

من پذیرفتم شکست عشق را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این درد آشنا دیوانه است

می روی شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

گرچه تو شادان تر از من میروی

آروز دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی دردرا

تلخی برخوردهای سردرا

..............

دختره به پسر گفت : من قشنگنم؟ پسره گفت: نه

دختر از پسر پرسيد : مي خواي تا هميشه پيشت باشم؟ پسر گفت: نه

دختر به پسر گفت : اگه من يه روز تركت كنم گريه مي كني؟ پسر گفت : نه

دختر گريه مي كرد و نژمي خواست بره كه پسر دستش رو گرفت و گفت:

به نظر من تو قشنگ نيستي بلكه الهه ي زيباي هستي

من مي خوام پيشم باشي ...... بلكه نيازمه تا آخر عمرت با من بموني

اگه يه روز تركم كني گريه نمي كنم بلكه ميميرم

............

بهترین دوست اونیه که باهاش ساکت روی یه سکو بشینیو هیچی نگی....

 

و وقتی ازش دور شدی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی....

 

تا حالا چنین دوستیو تجربه کردی....؟؟

............

یه روزی یه پسری بود که یه دختررو خیلی دوسش داشت....دلش می خواست تا آخر عمرش با اون دختر

 

باشه....اما....دختره همیشه می گفت : من اگر چشم داشتم و بینا بودم تا آخر عمرم باهات می موندم...

 

من دوست ندارم توی تاریکی من تو حروم بشی.....

 

و پسر بود که همیشه از این موضوع رنج می کشید و تو خودش می شکست و دم نمیزد....

 

تا این که یه فردی پیدا شد که حاضر شد به دختر چشم بده....هردوشون خوشحال بودند...آخه دختره بینا

 

شده بود و می تونست تا آخر عمر با اون پسر بمونه....اما همه چیز اینقدر ساده تموم نمی شد...

 

دختر وقتی بینا شد دید که پسره نابیناست...به پسر گفت: تو هم نابینا بودیو به من نمی گفتی ؟؟؟آخه مگه

 

میشه؟؟؟به هر حال من دیگه نمی تونم باهات باشم...تو هم یکیو پیدا کن که بهت چشم بده تا بتونیم تا آخر

 

عمر با هم باشیم....!!!

 

اما پسر....لبخند تلخی زد و گفت:

 

                                         عزیزم...عشقم.... میری به سلامت ....فقط....مراقب چشمهام باش....!!!

 


 

شعر عاشقانه شعر کوتاه عاشقانه

به نام خدا

 

 

 

 

ازم پرسيد منو بيشتر دوست داري يا زندگيتو * خوب منم راستشو

 

 گفتم و گفتم زندگيمو * نپرسيد چرا ! گريه کردو رفت *

 

اما نمي دونست که زندگيم اون

..................

هفت شهر عشق
شهر اول : نگاه و دلربايي
شهر دوم : ديدار و آشنايي
شهر سوم : روزهاي شيرين و طلايي
شهر چهارم : بهانه، فکر ،جدايي
شهر پنجم : بي وفايي و بی خیالی
شهر ششم : دوري و بي اعتنايي
شهر هفتم : اشک،آه،تنهايي

................

شعرکوتاه عاشقانه پیامک عشقی

شعر کوتاه عاشقانه

عمرم گذشت ، قدم خمید  ، در پیچ و تاب لحظه ها

عاشق ترین بودم ولی تنهاترینم ای خدا

با این همه دل خستگی تنها تو ماندی در دلم

دریای بی پایان توئی  من زورقی بی ساحلم

شعر عاشقانه

 

برای پریدن من توی این هوای بسته

پر پر کشیدنم شو همسفر ای یار خسته

من و تو وقتی رسیدیم به افق های مه آلود

بجز آشیونه عشق واسه ما بگو چی کم بود؟

راهی اون سرزمینیم که شباش مهتابی باشه

تو دل کبوتر عشق پر از بی تابی باشه

یادته ستاره هارو از توی قفس میدیدم؟

دونه دونه پولک نور از تو آسمون میچیدیم؟

یار من ای هم قبیله راهی دشت خداییم

ولی از قبیله خود خیلی وقته که جداییم

اونجا تنها یه قفس بود یه قفس با آب و دونه

که خیال کردیم همیشه همینه معنی خونه

قفس و وقتی شکستیم طعم پروازو چشیدیم

برای به هم رسیدن ما چه رنجی که کشیدیم

برای پریدن من توی این هوای بسته

پر پر کشیدنم شو که پرو بالم شکسته...

خودم به خودم تولد خودمو تبریک میگم! راستی تولد آدما تبریک گفتن هم داره؟ وقتی کسی رو داشته باشی که بیادت باشه لازم نیست خودت جار بزنی من اومدم! خوب اومدی که اومدی گیرم! اول ژانویه دنیا اومدی! گیرم اونروز اولین برف زمستونی رو زمین نشسته بود !گیرم اولین فرزند و اولین نوه بودی! گیرم ....چرا داد و بیداد میکنی؟ بیشین سر جات بینیم! تو این دنیای که همه غرق مشکلاتشون هستن کی اومدن تو چه واقعه مهمی میتونه باشه؟ چرا برا بیشتر آدما کی رفتن دیگران مهمتره؟

تا که بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی

تا که رفتیم هم یار شدند..........................