شعر عاشقانه
سلام به همه دوستای خوب امید وارم حال همگی خوب باشه
امشب یکی از شعر های جدیدمو میذارم تو وب منتظر انتقاداتونم
شب بارانی
تو یاد کنی یا نکنی باز عزیزی
هرچند گرفتی عشقم رو به بازی
اون گرگ صفت بود تو ندونی
اومد تو شدی دشمن خونی
هر دم به هوایت شعر نوشتم
این خاک منم تورو سرشتم
ای دوست نشو دشمن جونم
من درد کشیدم نگرونم
من چشم نبستم به گناهت
آسون ننشستم سره راحت
تو دگر ندوز به من نگاهت
این عشق نبوده بوده عادت
شاعر : میلاد جانمحمدی
+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۳:۴۶ ق.ظ توسط ميلاد
|