شعر عاشقانه / شعر نو

باغ پژمرده


هوای باغ در بهار

گرفت و مرد زندگی

شقایقی که گل نکرد

در این باغ بندگی

سراسر کنار باغ

گل و شکوفه در چمن

خزان فقط باغ شد

کنار یاس و یاسمن

امید من به باغ بود

امید من بهار بود

درون باغ من کلاغ

به جای بلبل قشنگ

به فکر می روم چنان

چه کرد باغ من خزان

همین غرور بی سبب

گناه و لذتی به باغ

پیاله های پر شراب

و شعله شعله حرام

کند خزان کند خزان

تمام سبزی چمن

تمام باغ یاسمن

تمام من تمام من

شاعر : ابولفظل منصوری


اشعار کوتاه اس ام اس عاشقانه متن عاشقانه شعر كوتاه عاشقانه

سلام به همه دوستای خوبم خسته نباشید

برا همتون آرزوی موفقیت دارم با نظراتتون منو خوشحال کنید

شعرای خودتونو برام بفرستید تا تو وب استفاده کنم و با اسم خودتون درج کنم



در نگاه ات همه ی مهربانی هاست:

قاصدی که زندگی را خبر می دهد.

و در سکوت ات همه ی صداها:

فریادی که بودن را تجربه می کند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود

و انسان با نخستین درد.

در من زندانی ستمگری بود

که به آواز زنجیرش خو نمی کرد-

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو که ای؟ سرو آزاده ی من

نور چشم خدا داده من

چشم تو، جام من، باده ی من

تو امیدم، توانم، بقایم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سالها دل بمهر تو بستم

پشت خود را ز غمها شکستم

نیمه شبها براهت نشستم

تا شود از تو روشن سرایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چون روی بامدادان ز پیشم

غمزده، خسته جان، دلپریشم

بی خبر از دل و جان خویشم

همدم غم، اسیر بلایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تا که شب سوی من باز گردی

بادل خسته همراز گردی

همدم جان ناساز گردی

بر فلک هست، دست دعایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من ز دنیا، تو را برگزیدم

رنج بی حد بپایت کشیدم

تا شود سبز، باغ امیدم ـ

جان ز تن رفت و نیرو ز پایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی بی تو، شوری ندارد

بی تو جانم سروری ندارد

چشم من بی تو نوری ندارد

ای جمال تو نور و ضیایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یادم آید یکی نیمه شب بود

در تن و جان تو سوز تب بود

جان من زین مصیبت بلب بود

شاهدم گریه ها یهایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بی خبر بودی از زاری من

غافل از رنج بیداری من

فارغ از درد و غمخواری من

و آنهمه ندبه و ناله هایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بودی آن عهدها خاکبیزان

میخرامیدی افتان و خیزان

من بدنبال تو اشکریزان

تا که در پای تو سر بسایم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بود آن روزگاران، شبانم

نرگسی مست تر از شرابم

سیمگون سینه، چون ماهتابم

رفت از کف جمال و صفایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بلبل من! نوای تو خواهم

عمر را در هوای تو خواهم

زندگی را برای تو خواهم

تو بپائی اگر من نپایم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *