من خوش خیال ساده
من خوش خیال ساده
حالا با پای پیاده
دنبالت دارم می گردم
همسفر با شب و جاده
پرم از حسرت و خواهش
واسه یک لحظه نوازش
کوله بار غم رو دوشم
رهسپار شهر سازش
تو قامت سیاه شب
وقتی ستاره می میره
انگار می خواد بهم بگه
واسه رسیدن به تو دیره
حالا با پای پیاده
دنبالت دارم می گردم
همسفر با شب و جاده
پرم از حسرت و خواهش
واسه یک لحظه نوازش
کوله بار غم رو دوشم
رهسپار شهر سازش
تو قامت سیاه شب
وقتی ستاره می میره
انگار می خواد بهم بگه
واسه رسیدن به تو دیره
+ نوشته شده در پنجشنبه ششم بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵ ق.ظ توسط ميلاد
|