شعر عاشقانه طلسم زندگی
سلام به همه دوستای خوبم اینم یه شعر کاملا متفاوت با شعرای دیگم
و بعد از مدت ها یه شعری که غم کمتر توش دیده میشه
امید وارم خوشتون بیادشو راجع به این شعر عاشقانه نظر بدین
بچه از این به بعد همکار جدیدم تو چت رم وب مطلب میذاره با اسم مهربون
پس هوا این نویسنده خوبو داشته باشین و کمکش کنید ممنونتون میشم
طلسم زندگی
من که طلسم غم شدم . هم آغوشه ماتم شدم
تو شدی هم نفسم . عشقمو همه کسم
شدی تو محرمه دردم . میگی من دیونت کردم
تو شدی دارو ندارم . غصرو که دوس ندارم
تا تو هستی کنارم . به کسی نیاز ندارم
تو شدی صدای تارم . تو شبای بی ستارم
من برات کم نمی ذارم . تو دلت عشق و میکارم
غصه هاشو بر میدارم . گل عشق برات میارم
تویه یک گوشه ی قلبم . عکس چشماتو میذارم
دیگه من تو غم ها نیستم . طلسم غصه ها نیستم
شاعر : میلاد جان محمدی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۴۲ ب.ظ توسط ميلاد
|