شعر عاشقانه / میلاد جانمحمدی
سلام به همه دوستای خوبم امید وارم حال همتون خوب باشه
امروز شعر جدیدمو میذارم تو وب امید وارم خوشتون بیاد منتظر انتقاد و پیشنهادهای خوبتونم
دل خون
دلم از دست تو خونه ندونی
نگاهم رو توهرگز خوب نخونی
نفهمیدی چی گفتم بی بهانه
فقط گفتی بگو از عشق ترانه
ترانه گفتم اما از جدایی
فقط خواستم بدونی بی وفایی
برو از روزگارم خوب و خوش باش
نه که دائم ولی باز یاده من باش
نبودی این روزای آخری بود
روی سره شما هم پس سری بود
نخندیدم دیگه ترسم گرفته
هر اونچه داشتمو دنیام گرفته
نمیخوام باز ببینی غصه دارم
خداحافظ برو تو از کنارم
شاعر : میلاد جانمحمدی
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۷ ب.ظ توسط ميلاد
|